یادداشت| کنارهگیری امروز، عذاب سخت فردا
به گزارش نوید شاهد البرز؛ پاسدار شهید «ابراهیم بیگی» که نام پدرش «محمود» است در چهارم خرداد ماه 1339، در کرج چشم به جهان گشود. وی تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داد و به عنوان پاسدار وارد سپاه شد و در دوران دفاع مقدس در سمت مسئول تاکتیک رزمی به جبهه حق علیه باطل شتافت و در اول اسفند ماه 1364، در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسید. تربت پاکش در امامزاده محمد کرج نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
از شهید «ابراهیم بیگی» یادداشتی بهجا مانده است که در ادامه میخوانیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره مبارکه الصف آیه ۴؛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنيانٌ مَرصوصٌ: خدا آن مؤمنانی را که در صف جهاد کافران مانند سد آهنین همدست و پایدارند بسیار دوست میدارد.
حمد و سپاس خداوند منان را که این همه نعمتهای بیکران را بر ما آفرید و ما را بینیاز از هر چیز نمود.
مناجات؛ تمنای شهادت
پروردگارا، تویی تنها معبودی که میدانم. تویی تنها پوشاننده عیبها. تویی تنها یابنده و یاری دهنده مستضعفان. تویی آنکس که به من درس شهادت و دینداری آموختی.
تویی که آخرین رسولت را بر ما فرستادی.
تویی که ما را از تاریکی به روشنایی کشاندی و اینکه از تو میخواهم که در این لحظههای حساسی مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار بدهی.
الحمدلله، در زمانی به دنیا آمدهایم که به رهبری امام امت و عزیز پرده نور و رحمت و برکات و سعادت به رویمان باز شده است و در نزد خدا و رسولش روسفید و در تمام دنیا معروف گردیدهایم به رهروان راه امام خمینی(ره). الحمدلله در زمانی به دنیا آمدهایم که ندای «هل من ناصر ینصرنی» و ندای لبیک نایب امام زمان مهدی(عج) در دنیا به خصوص در کشور عزیزش افکنده است. با درود فراوان به پیشگاه یگانه منجی بشریت امام زمان(عج) و نائب بر حقش امام خمینی(ره) و با درود فراوان و بیکران به روان پاک شهیدان و شما امت حزب الله.
واقعاً جای شکر و سپاس است، خداوند متعال را که این همه لطف در حق ما عطا نموده، مسلماً از آنجایی که وصیتنامه برای هر فردی لازم است لذا بر آن شدم که مقداری با شما عزیزان درد دل کنم. گرچه خجالت می کشیدم موقعی که نزد شما بودم برای شما چیزی بگویم، اما چه کنم که درد زیاد است و این زبان من قاصر از آن است که بخواهم چیزی به شما بگویم. چون ما در زمانی زیست (زندگی) میکنیم که خودمان قدر آن را نمیدانیم. خداوند خیلی مهربان است. مهربانتر از آنچه که بخواهم به زبان بیاورم. اما صحبتم با کسانی است که روز به روز در منجلاب لجنی و یا باتلاق دنیا فرو میروند ولی خودشان نمیفهمند. کسانی که هیچفکری به دین و آخرت و اعمالشان نمیکنند. من سوادی به آن صورت ندارم که بخواهم از روی فلسفه ثابت کنم. اما همین را میدانم که دنیا چیزی نیست که انسان بخواهد برای آن دینش را از دست بدهد. دنیایی که به هیچکس وفا نمیکند. امروز روزی است که ما چندین سال پیش و یا چندین قرن پیش، پدران ما روزهای عاشورا بر سر و سینه میزدند و آرزوی دیدن چنین روزی را داشتند ولی نصیبشان نشد و حال سعادت نصیب ما گردیده که روی به سوی میدان شویم و به سرزمینی برویم که آنجا سرور مسلمین را مظلومانه به شهادت رساندند و یا شاهد شهادت «علیاکبر»ها و «علیاصغر»ها و «اباالفضل» های بیدست شویم.
ای امت حزب الله، امروز روز حساسی است. دیگر مثل آن روزهای سابق نیست که هر کدام در گوشهای بنشینیم و به زندگی دنیوی خودمان فکر کنیم. گرچه انسان باید فکر فردای خودش را هم بکند. اما نه تا این اندازه! اگر چنین باشد یعنی بیطرفانه و یا خودسردانه به مسائل و یا نسبت به انقلاب و نسبت به امام عزیز، همان کسی که سالها آرزوی دیدنش و یا ورودش را به کشور عزیزمان را میکردیم، بیمیل باشیم. بدانید که داریم پا روی خون امام حسین(ع) و اهل بیتش میگذاریم و خون همان جوانانی که تا چندین روز و یا چند سال پیش در کنارمان بودند ولی حال در کنار مولایشان آقا اباعبدالله(ع) هستند خونش را پایمال میکنید.
برادران، بدانید که امروز مسئولیت بسیار سنگینی بر دوش شماست. اگر امروز که خداوند ندایی مسئولیت را بر دوش شما گذارد بخواهید کنارگیری کنید، فردا عذابی سخت در انتظار شماست.
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری